هو النور...
مسلمانان مرا وقتی دلی بودبه گردابی چو میافتادم از غمدلی همدرد و یاری مصلحت بینز من ضایع شد اندر کوی جانانهنر بیعیب حرمان نیست لیکنبر این جان پریشان رحمت آریدمرا تا عشق تعلیم سخن کردمگو دیگر که حافظ نکتهدان استکه با وی گفتمی گر مشکلی بودبه تدبیرش امید ساحلی بودکه استظهار هر اهل دلی بودچه دامنگیر یا رب منزلی بودز من محرومتر کی سائلی بودکه وقتی کاردانی کاملی بودحدیثم نکته هر محفلی بودکه ما دیدیم و محکم جاهلی بود
ze man mahrumtar key saeli bud salam kheili lotf darid faghat up mikonid kash begid piruz bashid
اولش فکر کردم شاعرش خودتی
این هم حرف خودم: نمي خواهم بميرم ، اي خدا ! اي آسمان ! اي شب ! نمي خواهم نمي خواهم نمي خواهم مگر زور است ؟
اون روز حرفاتو نفهميدم يه جوری منظورتو بهم بگو زودتر پيش ما بيا از تو هم!!!!!!!!التماس دعا دارم
به من هم: باشه عزيزم! تو هم بگووووووو....